Sunday 20 March 2011

بهار دیگر بار رسید، بی شاملو، بی ندا، بی سهراب ...شکست زمستان را اما به انتظار نشسته ایم

وارطان
بهار ، خنده زد و ارغوان شکفت
در خانه ، زیر پنجره ، گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار
با مرگ نحس پنجه میفکن
بودن به از نبود شدن خاصه در بهار
وارطان سخن نگفت ؛
سرافراز ، دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت
وارطان سخن بگو
مرغ سکوت ، جوجه مرگی فجیع را در آشیان به بیضه نشسته ست
وارطان سخن نگفت ؛ چوخورشید
از تیرگی درآمد و در خون نشست و رفت
وارطان سخن نگفت
وارطان ستاره بود
یک دم در این ظلام درخشید و جست و رفت
وارطان سخن نگفت
وارطان بنفشه بود ، گل داد و مژده دادوار
"زمستان شکست" و رفت
----زنده یاد احمد شاملو ----

No comments:

Post a Comment