Friday 18 March 2011

یک مصوبه تاریخی و پیامدهای آن برای ایران

ساعاتی پیش شورای امنیت سازمان ملل با 10 رای مثبت رای به ممنوعیت پرواز در آسمان لیبی و مشروعیت اقدام نظامی در حمایت از غیر نظامیان و مردم لیبی و بویژه مردم بنغازی داد. نکته جالب توجه عدم وتوی قطعنامه توسط روسیه و چین از سویی و مخالفت نماینده رژیم جمهوری اسلامی با این قطعنامه از دیگر سوست. نتایجی که از صدور این قطعنامه تاریخی به ذهن متبادر میشوند عبارتند از: 
اول: قدرت های جهانی روی اسب بازنده شرط بندی نمی کنند. وقتی توده مردم در کشوری علیه حکومت میشورند و وارد جنگ مرگ و زندگی با آن حکومت میشوند  نه فقط ملاحظات انسانی بلکه آینده نگری و ملاحظات اقتصادی نیز حکم میکنند که قدرت های بزرگ جهانی با مردم بپا خاسته همنوایی کنند تا  آینده را از دست ندهند.عدم مخالفت چین و روسیه با این قطعنامه پیام آشکاری است به همه دیکتاتورها که در شرایط ضعف ،  علیرغم همه باج هایی که داده اند این کشورها نیز پشت آنها را خالی خواهند کرد.
دوم: گر چه نمونه چنین قطعنامه ای را پیش از این نیز در مورد رژیم صدام حسین شاهد بوده ایم اما این قطعنامه اخیر بدعتی محسوب میشود از این جهت که مشروعیت مداخله نظامی در لیبی نه مستند به نقش دولت لیبی در به مخاطره افکندن صلح و امنیت جهانی ، بلکه به دلیل سرکوب بیرحمانه مردم لیبی عنوان شده است. این نخستین بار است که دولتی صرفا به دلیل  کشتار مردم خودش در معرض دخالت نظامی بین المللی قرار میگیرد. از این جهت حتی مداخله نظامی در یوگسلاوی سابق نیز با این مداخله در پیش رو متفاوت است. چرا که دولت بلگراد در آن زمان به دولت های تازه تاسیس برآمده از فروپاشی یوگسلاوی تعرض کرده بود و قضیه جنبه بین المللی داشت. 
سوم: عمق معنا و مفهوم این قطعنامه را همه دیکتاتورها و بویژه رژیم جمهوری اسلامی به خوبی درک کرده اند. تعجب آور نیست که نماینده رژیم در سازمان ملل به مخالفت با این قطعنامه بر می خیزد و علیرغم همه ظاهر فریبی های قبلی در خصوص محکومیت دیکتاتور به اصطلاح "سبز" لیبی به یکباره همه رشته ها را پنبه می کند و در کنار رژیم قذافی قرار میگیرد. او نیک میداند که این سناریویی است که ممکن است در آینده ای نه چندان دور دامن خودش را نیز بگیرد. 
چهارم: درس بزرگی که این قطعنامه برای مردم ایران دارد آن است که تا جامعه جهانی عزم جزم مردم را برای سرنگونی حکومت نبیند  و تا زمانی که کارزار مردم با حکومت به یک فرایند مستمر و بدون راه حل مسالمت آمیز فرا نروید جامعه جهانی نیز در حمایت جدی از مردم ایران تردید خواهدکرد. در این میان حتی دولت هایی چون چین و روسیه که از خوان یغمای ایران بهره زیادی میبرند، در جبهه جمهوری اسلامی خواهند بود و برای حفظ منافع خویش از هیچ تلاشی فرو گذار نخواهند کرد. عزم رژیم جمهوری اسلامی در سرکوب بیرحمانه مردم معترض بر جهانیان آشکار است ، اما تا زمانی که سکان حرکت اعتراضی مردم ایران بدست کسانی است که مقصود خود را عمل به قانون اساسی و حفظ نظام میدانند و دامنه حرکات اعتراضی را کنترل میکنند امیدی به برسمیت شناختن این جنبش اعتراضی توسط جامعه جهانی در قد و قامتی که حاضر شوند در دفاع از آن هزینه کنند و یا لا اقل از هزینه های حمایت از رژیم هراس داشته باشند نیست. تجربه طالبان، صدام حسین، قذافی و تجربیات مشابه نشان میدهند که چنانچه دیکتاتورها حاضر به کناره گیری از قدرت نباشند و عزم جدی برای تثبیت قدرت خود داشته باشند ، مردم به آسانی یارای شکست دادن آنها را نخواهند داشت و در این راه باید جامعه جهانی را با خود همراه کنند. و این میسر نیست مگر آنکه عزم آنها به سرنگونی دیکتاتوری در منظر جهانیان سترگ تر از عزم دیکتاتور به ماندن جلوه کند. در گذشتن از گفتمان اصلاح طلبی پیش شرط این تغییر منظر است.

No comments:

Post a Comment